Mary Mcintosh ( مری مکاینتاش )
مری مکاینتاش (Mary McIntosh): راهنمای جامع جامعهشناس پیشگام و منتقد اجتماعی
مری مکاینتاش (Mary McIntosh) یکی از چهرههای برجسته، تأثیرگذار و پیشگام در حوزه جامعهشناسی انتقادی (Critical Sociology)، جرمشناسی (Criminology) و مطالعات فمینیستی و کوئیر (Feminist and Queer Studies) در بریتانیا بود. او به عنوان یک پژوهشگر و فعال اجتماعی، با به چالش کشیدن مفروضات سنتی درباره جرم، انحراف و هویت جنسی، نقشی حیاتی در شکلدهی به درک مدرن ما از این مفاهیم ایفا کرد. آثار او، به ویژه تحلیلهایش درباره “ساخت اجتماعی” نقش همجنسگرایانه، به متون کلاسیک در این حوزهها تبدیل شدهاند.
از آکسفورد تا جنبشهای اجتماعی: مسیری در پژوهش رادیکال
مسیر حرفهای مری مکاینتاش عمیقاً با فضای فکری و سیاسی رادیکال دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ گره خورده است. او که تحصیلات خود را در دانشگاه آکسفورد به پایان رساند، به سرعت به یکی از صداهای اصلی در “چپ نو” (New Left) بریتانیا تبدیل شد. او همچنین یکی از اعضای بنیانگذار “جبهه آزادیبخش همجنسگرایان” (Gay Liberation Front) در لندن بود و به عنوان یک فعال فمینیست، در جنبشهای حقوق زنان نیز حضوری پررنگ داشت. این تعهد دوگانه به پژوهش آکادمیک دقیق و فعالیت اجتماعی، به کارهای او عمق و اصالتی منحصر به فرد بخشید. او معتقد بود که وظیفه یک جامعهشناس، تنها توصیف جهان نیست، بلکه نقد و تلاش برای تغییر آن است.
آثار برجسته: کالبدشکافی انحراف و هویت
میراث اصلی و ماندگار مری مکاینتاش، مقالات و کتابهای تأثیرگذار اوست که هر یک به نوعی، ساختارهای قدرت و تعاریف اجتماعی را به چالش میکشند.
مقاله “نقش همجنسگرایانه” (The Homosexual Role) – ۱۹۶۸
این مقاله که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد، یکی از مهمترین و تاریخسازترین متون در حوزه مطالعات کوئیر (Queer Theory) است.
- ایده اصلی: مکاینتاش در این مقاله، این ایده رادیکال را مطرح کرد که “همجنسگرا” به عنوان یک هویت یا یک نوع خاص از انسان، یک مفهوم مدرن و “ساخته شده” توسط جامعه است. او استدلال کرد که در دورههای تاریخی پیشین، اگرچه اعمال همجنسگرایانه وجود داشته، اما “نقش” اجتماعی یک فرد همجنسگرا وجود نداشته است.
- اهمیت: این مقاله با نشان دادن اینکه چگونه جامعه از طریق برچسبزنی و کنترل اجتماعی، “نقش منحرف” را خلق میکند، ضربهای بزرگ به دیدگاههای esencialista و پزشکی به همجنسگرایی وارد کرد.
کتاب “سازمان جرم” (The Organisation of Crime) – ۱۹۷۵
در این کتاب، مکاینتاش به نقد دیدگاههای رایج در جرمشناسی میپردازد که جرم را تنها به عنوان یک عمل فردی و آسیبشناسانه میبینند. او با تحلیل تاریخی باندهای تبهکار، نشان میدهد که جرم نیز مانند هر فعالیت دیگری، دارای “سازمان”، “حرفه” و “فرهنگ” خاص خود است.
جمعبندی: میراثی از تفکر انتقادی
مری مکاینتاش با شجاعت فکری و تعهد سیاسی خود، توانست درک ما را از مفاهیمی که اغلب بدیهی فرض میشوند، عمیقاً به چالش بکشد. میراث او، درک این نکته است که بسیاری از دستهبندیهای اجتماعی (مانند مجرم/قانونمدار یا دگرجنسگرا/همجنسگرا)، نه حقایقی طبیعی، بلکه محصول فرآیندهای تاریخی و اجتماعی هستند.


