۱۵۰,۰۰۰ تومانقیمت اصلی ۱۵۰,۰۰۰ تومان بود.۷۵,۰۰۰ تومانقیمت فعلی ۷۵,۰۰۰ تومان است.افزودن به سبد خرید
اف. اسکات فیتزجرالد (F. Scott Fitzgerald): راهنمای جامع نویسنده عصر جاز و رؤیای آمریکایی
فرانسیس اسکات کی فیتزجرالد (F. Scott Fitzgerald) یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین رماننویسان آمریکایی در قرن بیستم و یکی از چهرههای اصلی “نسل گمشده” (Lost Generation) بود. او بیش از هر نویسنده دیگری، به عنوان وقایعنگار و سخنگوی “عصر جاز” (The Jazz Age) شناخته میشود؛ دههی ۱۹۲۰، دورانی از خوشبینی بیسابقه، ثروتهای بادآورده، مهمانیهای افسارگسیخته و در عین حال، پوچی و سرخوردگی پنهان در پس این زرق و برق. فیتزجرالد با نثر شاعرانه و نگاه تیزبین خود، به کالبدشکافی رؤیای آمریکایی (The American Dream) و تراژدی نهفته در آن پرداخت و شاهکارهایی خلق کرد که پس از مرگش، جایگاه او را به عنوان یکی از قلههای ادبیات آمریکا تثبیت کرد.
زندگی پر زرق و برق و تراژیک: آینهای از آثارش
زندگی شخصی اف. اسکات فیتزجرالد به شکلی جداییناپذیر با داستانهایش در هم تنیده است. زندگی او خود یک رمان فیتزجرالدی بود: داستانی از موفقیت سریع، عشق پرشور، شهرت، ولخرجیهای بیحساب و در نهایت، افول دردناک.
ورود به صحنه ادبیات: او در سال ۱۹۲۰ با انتشار اولین رمانش، “این سوی بهشت” (This Side of Paradise)، یک شبه به شهرت رسید. این کتاب که تصویری از زندگی نسل جوان و سرکش پس از جنگ جهانی اول ارائه میداد، او را به صدای نسل خود تبدیل کرد.
عشق و جنون: زلدا فیتزجرالد: موفقیت این کتاب به او اجازه داد تا با معشوقهاش، زلدا سایر (Zelda Sayre)، ازدواج کند. اسکات و زلدا به زوج نمادین عصر جاز تبدیل شدند؛ زیبا، با استعداد، بیپروا و همیشه در مرکز توجه. زندگی پرآشوب، مهمانیهای بیپایان و رقابت پنهان میان این دو، هم الهامبخش بسیاری از آثار فیتزجرالد بود و هم به تدریج هر دوی آنها را به سوی فروپاشی سوق داد. بیماری روانی زلدا و اعتیاد اسکات به الکل، سایهای تاریک بر نیمه دوم زندگی آنها انداخت.
سالهای پاریس و نسل گمشده: فیتزجرالد و زلدا در اواسط دهه ۱۹۲۰ به فرانسه نقل مکان کردند و به بخشی از حلقه نویسندگان مهاجر آمریکایی تبدیل شدند که شامل دوست و رقیب ادبی او، ارنست همینگوی (Ernest Hemingway)، نیز میشد.
شاهکار ابدی: “گتسبی بزرگ”
در سال ۱۹۲۵، فیتزجرالد شاهکار بلامنازع خود و یکی از بزرگترین رمانهای تاریخ ادبیات آمریکا را منتشر کرد: “گتسبی بزرگ” (The Great Gatsby).
خلاصه داستان: این رمان داستان میلیونر مرموزی به نام جی گتسبی را روایت میکند که مهمانیهای باشکوهی را در عمارت خود در لانگ آیلند برگزار میکند، تنها به این امید که عشق گمشدهاش، دیزی بیوکنن، را که اکنون با مردی ثروتمند ازدواج کرده، دوباره به دست آورد.
کالبدشکافی رؤیای آمریکایی: “گتسبی بزرگ” در ظاهر یک داستان عاشقانه است، اما در لایههای عمیقتر، نقدی قدرتمند بر رؤیای آمریکایی و پوچی جامعهای است که غرق در مادیگرایی و فساد اخلاقی شده است. گتسبی، با تمام ثروت و خوشبینیاش، در نهایت قربانی گذشتهای میشود که نمیتواند آن را بازگرداند و عشقی که بر پایههایی سست بنا شده است.
نثر شاعرانه: چیزی که “گتسبی بزرگ” را به یک شاهکار تبدیل میکند، نثر خیرهکننده و شاعرانه فیتزجرالد است. توصیفات او از مهمانیها، احساسات شخصیتها و گذر زمان، از زیباترین نمونههای نثر در زبان انگلیسی است. این کتاب در زمان انتشار با موفقیت متوسطی روبرو شد، اما پس از جنگ جهانی دوم و به خصوص پس از مرگ فیتزجرالد، به تدریج جایگاه واقعی خود را پیدا کرد و امروزه به عنوان یک متن بنیادین در مدارس و دانشگاههای سراسر جهان تدریس میشود.
دیگر آثار مهم و افول تدریجی
با وجود خلق چنین شاهکاری، زندگی فیتزجرالد رو به افول گذاشت. مشکلات مالی، اعتیاد به الکل و بیماری همسرش، توان خلاقیت او را تحلیل برد.
“لطیف است شب” (Tender Is the Night): این رمان که در سال ۱۹۳۴ منتشر شد، شخصیترین و به عقیده بسیاری، جاهطلبانهترین اثر اوست. داستان این کتاب که به زندگی یک زوج آمریکایی در اروپای دهه ۱۹۲۰ میپردازد، بازتابی مستقیم از رابطه پیچیده و تراژیک خود او با زلدا است.
سالهای هالیوود و مرگ: فیتزجرالد در سالهای پایانی عمر خود به عنوان یک فیلمنامهنویس در هالیوود کار میکرد، اما هرگز نتوانست موفقیت گذشته خود را تکرار کند. او در سال ۱۹۴۰ در سن ۴۴ سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشت، در حالی که خود را یک نویسنده شکستخورده میپنداشت.
میراث فیتزجرالد
میراث اف. اسکات فیتزجرالد، داستان رستگاری پس از مرگ است. او که در زمان مرگ تقریباً فراموش شده بود، در دهههای بعد به عنوان یکی از غولهای ادبیات مدرن آمریکا (American Modernist Literature) دوباره کشف شد. او با استعدادی بینظیر توانست روح یک دوران را تسخیر کند و در عین حال، داستانهایی با مضامین جهانشمول درباره عشق، فقدان، هویت و گذر بیرحمانه زمان روایت کند. فیتزجرالد به ما نشان داد که در پس درخشانترین رویاها، اغلب تاریکترین تراژدیها نهفته است.